سبوی -آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد حالیا فکر سبوی کن که پر ز باده کنی

سبوی -آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد حالیا فکر سبوی کن که پر ز باده کنی

آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد
حالیا فکر سبوی کن که پر ز باده کنی

آخرین مطالب
۱۵
آبان

 

یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم


۱۴
آبان
خوشا از دل نم اشکی فشاندن
    به آبی آتش دل را نشاندن
    خوشا زان عشقبازان یاد کردن
    زبان را زخمه فریاد کردن
    خوشا از نی خوشا از سر سرودن
۰۹
آبان

سه درد آمو بجانم هر سه یکبار

غریبی و اسیری و غم یار

غریبی و اسیری چاره دیره

غم یار و غم یار و غم یار

۱۵
مهر

تن محنت کشی دیرم خدایا

دل با غم خوشی دیرم خدایا

زشوق مسکن و داد غریبی

به سینه آتشی دیرم خدایا

۰۹
مهر

در فراق بهار

پاییز آن پادشه بود

که برما تاخت و

خنده کودکیمان را به تاراج برد

۰۹
مهر

در این هنگامه و چهارسو

یار و یاوری نیست

دستت را به زلفانمان کش

ای نسیم مهربانی


۰۳
مهر


جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان بر آورم

۱۷
شهریور

آیینه بر خاک زد صنع یکتا

تا وانمودند کیفیت ما

بنیاد اظهار بر رنگ چیدیم

خود را به هر رنگ‌کردیم رسوا

۱۶
شهریور

جایی که گذرگاه دل محزونست

آن جا دو هزار نیزه بالا خونست

لیلی صفتان ز حال ما بی خبرند

مجنون داند که حال مجنون چونست؟

۱۶
شهریور

 

قدر‌نشناس ِ عزیزم، نیمه ی من نیستی

قلبمی اما سزاوار تپیدن نیستی   !

 

مادر این بوسه های چون مسیحایی ولی

مرده خیلی زنده کردی، پاکدامن نیستی